یک تفکر کپک زده و فسیل شده در #مدیریت_سازمانها، بخصوص در کشورهای توسعه نیافته وجود دارد که اصرار به انجام تمام امور در داخل سازمان خود دارند. برون سپاری از نظر این دسته یعنی ریختن پول و زمان به دور ...
و توجیه کوته بینانه شان نیز این است که به جای گرفتن ماهی، ماهیگیری یاد بگیریم. اما بدون در نظر گرفتن این موضوع که ماهیگیرها هم در چرخه تولید و اقتصاد باید حضور داشته باشند...
مثلا در خصوص داشتن سیستم های نرم افزاری مدیریتی شنیده ام از مدیران با سابقه که ترجيح ما این است که یک نفر (یا نفرات) درون مجموعه ی خودمان کارها را بسامان کنند...یادمان باشد تخصص، اکتسابی ست و حرفه ای شدن در یک تخصص نیز نیازمند تمرکز شدید بر روی همان تخصص است....

هر #کسب_و_کاری و هر نوع تولیدی با همه ی مشخصات خاص خودش از نگاه سیستمی تفاوتی با هم ندارند. اکثر مدیران کسب و کارها تصورشان بر این است که کسب و کارشان ویژه و متفاوت از دیگران است؛ بخصوص در شرکت های تولیدی و صنعتی این نگاه بسیار غالب است...
اما حقیقت این است که برای #یکپارچه سازی و ایجاد #اتوماسیون صنعتی هیچ شرکتی با بقیه فرق ندارد... چه شما صاحب صنعت تولید شیشه باشید، چه مواد شیمیایی، چه مواد غذایی و یا حتی تولید کننده ی کالایی غیر فیزیکی، شما تولید کننده هستید و از نگاه سیستمی این وظیفه #نرم_افزارها میباشد که منطبق با رفتار تولیدی سازمان شما عمل کند.
مراقب باشید این یک حربه برای فرار از تکنولوژی و تغيير نباشد ...

تمامی استفاده کنندگان نرم افزارها در هر صنفی برای تهیه یک سیستم نرم افزاری زمان و انرژی زیادی را صرف می کنند تا از میان انبوه شرکتهای تولید کننده نرم افزار انتخابی مناسب کنند .
تا این جا درست و خوب؛ منتهی نرم افزار به نگهداری نیاز دارد، به پشتیبانی و بروز رسانی و آموزش مستمر. که این امر در قالب قراردادهای پشتیبانی از سوی شرکت های نرم افزاری انجام می گیرد.
خیلی از مشتریان اعتقادشان بر این است که سیستم ها از پشتیبانی مناسبی بر خوردار نیستند که خب حق دارند. پشتیبانی نرم افزار کار سخت و پر تنشی ست. اما این یک رابطه دو سویه است.
و برای بهبود روند عملیاتی بهتر است دو طرف در همکاری مناسب با یکدیگر قرار بگیرند.